به گزارش راهبرد معاصر، فیلم شیطان وجود ندارد از کارهای قبلی رسول اف چند درجه ضعیف تر است و حتی از فیلم لرد که مشکل فیلم نامه داشت بدتراست، میزانسن ها رعایت نشده و زمان بندی 150 دقیقه ای باعث طولانی شدن فیلم و عدم ارتباط و همراهی مخاطب با سوژه ها گردیده است، اپیزود اول و چهارم با گسست فیلمنامه همراه است و با داستان دو و سه فرق دارد و بی ارتباط به داستان یک و چهار است و داستان 4 سفارشی تر از بقیه اپیزودها ساخته شده است.
اگرموضوع فیلم علیه سیستم قضایی ایران نبود هیچ جشنواره ای حاضر به پذیرش کار رسول اف نمی شد، تنها عامل اهدا جایزه خرس برلین به این فیلم نگاه کاملا سیاسی بوده است.
رسول اف در داستان گویی دچار مشکل شده، داستان اول و چهارم نمی تواند قصه را پیش ببرد و مخاطب را باخود همراه سازد و فیلم نامه نتوانسته این ارتباط را برقرار کند، اپیزود دوم مانند یک تئاتر در زندان است که کاوه آهنگر سعی دارد از این زندان فرار کند که با پایان اپیزود آهنگ مخصوص چپ ها بلو چو چو شنیده می شود. در اپیزود سوم سرباز با گرفتن سه روز مرخصی تشویقی بخاطر خالی کردن چهارپایه زیر پای یک اعدامی به منطقه ای در شمال می آید، در اپیزود دوم این دیالوگ گفته می شود که اگر چهار پایه را بکشید سه روز مرخصی تشویقی دریافت می کنید وسیستم، مردم را دربرابر یکدیگر قرار می دهد، او با وقاحت یک سوژه غیر واقعی و شعار گونه را دست مایه خود قرار داده که ضربه اصلی را به فیلم شیطان وجود ندارد زده است.
رسول اف تمام اعدام های ایران را سیاسی و اشتباه می داند و سیستم قضایی را به کشتن کمونیست های مسلح متهم می کند، او چپ های اول انقلاب را معلمان مردم مظلوم ایران معرفی می کند و با این تحریف و خیانت ناجوانمردانه به دنبال جلب حمایت و سرمایه گذاری گروهک های وطن فروش و تجزیه طلب آلمان نشین بوده است.
فیلم نگاه مغرضانه ای به سیستم قضایی ایران دارد و هدف را آگاه سازی مردم بوسیله آموزش می بیند در صورتیکه گروهک های ضد انقلاب پرونده ای سیاه و ننگین در شکنجه، ترور مردم، همراهی با دشمنان در دوران دفاع مقدس دارند و 17 هزار شهید ترور، بخشی از جنایات و خباثت های آنهاست، فیلم شیطان وجود ندارد عامدانه در همدستی با دشمنان مردم مظلوم ایران به تطهیر منافقین و گروهک ها می پردازد و بسیار ناشیانه و با فیلمبرداری و نورپردازی ضعیف، این کار سفارشی و از قبل انتخاب شده به جشنواره میرسد و اعتبار جشنواره برلین با این انتخاب زیر سوال رفته است.
اپیزود اول و چهارم از مشکلات و باگ های فیلمنامه ای شیطان وجود ندارد است، فیلم با شروعی کسل کننده آغاز می شود و با یک پدر سرخورده و مادر که معلمی پرخاشگر است روبرو هستیم و هنوز کارگردان اهداف خود را پنهان کرده است، او در ابتدا جامعه ای فروپاشیده و چند همسری در بین اولیای شاگردان را روایت می کند که پر از خیانت است، در سکانس پایانی اپیزود اول مرد با یک دکمه جان تعدادی از افراد اعدامی را می گیرد و مخاطب تازه متوجه می شود شغل مرد خانواده متصدی اعدام است که برای او کاری عادی است، او با آرامش و نوشیدن چای، دکمه خالی شدن زیر پای اعدامی ها را فشار می دهد، مرد، اینجا به عنوان نماد سیستم قضایی ایران نمایش داده می شود.
اپیزود اول نمی تواند هیجان لازم را به بیننده تزریق کند و با یک فیلمنامه ضعیف دچار شکاف است و شعارهای خود را خیلی غلیظ و بلند فریاد می زند به گونه ای که بیننده به راحتی به غیر واقعی بودن سوژه پی می برد.
بنظر فیلم را باید در دو اپیزود بررسی کرد چون اپیزود اول و چهارم ضعیف تر از یک تله فیلم ساخته شده و در سینما ساخته نشده است، در واقع فیلم از اپیزود دوم با شعارهای گل درشت رسول اف شروع می شود.
زیر سوال بردن قانون یکی از اهداف فیلم است که کارگردان به آن می پردازد، اپیزود دوم کاوه آهنگر که سابقه بازی در تلویزیون را نیز دارد در نقش یک سرباز مامور اعدام ظاهر می شود که نمی خواهد کسی را بکشد و با هم سربازی های خود در این مورد بحث می کند و یک دیالوگ با محتوای سیاه نمایی محض و زیر سوال بردن سیستم قضایی شکل می گیرد.
در یک دیالوگ دیگر سرباز حرف گوش کن که اعدام می کند می گوید زیر چهار پایه را خالی کن و سه روز مرخصی تشویقی ات را بگیر، کارگردان سعی می کند سیستم قضایی را جدای از مردم و ناتوان در اجرای حدود الهی نشان دهد وتمرد، نارضایتی و نافرمانی در مقابل قانون را ترویج نماید که شعار زدگی و سفارشیبودن فیلم را بیش از پیش آشکار می کند، این عناصر آنقدر نمایان است که کارگردان توان پنهان کردن آنها را ندارد، در فیلم سازی سیاسی یکی از مهم ترین نگرش ها پرهیز از شعارزدگی است تا کارگردان بتواند دروغ های خود را در فیلم نامه پنهان کند و آشکارا حمله ور نشود.
اپیزود سوم درباره یک سرباز است بنام جواد که به مرخصی تشویقی آمده، آخر داستان متوجه میشویم مامور اعدام است او عاشق دختری بنام نعناع با افکار سیاسی شده واطلاعی از سیاسی بودن دختر ندارد، جواد که اسم مذهبی هم دارد کیوان همخانه نعناع را اعدام کرده، علت مرخصی تشویقی او همین اقدام بوده، جواد با پی بردن به بی گناهی کیوان که معلم روستا در یک خانه ویران شده ( نماد کشور ایران) بوده اقدام به خودکشی نا موفق می کند و درنهایت این امر باعث جدایی جواد و نعناع می شود.
فیلم شیطان وجود ندارد سیستم قضایی را باعث جدایی عشاق نشان داده و سعی می کند از این موضوع عاطفی بهره برداری و مخاطب را نسبت به سیستم خشمگین نموده و نافرمانی در سطوح مختلف جامعه را توجیه نماید، از طرفی فیلم بیشتر شبیه یک بیانیه سیاسی برای تطهیر گروهک های تجزیه طلب شمال ایران می باشد که کشتار مردم بی گناه آمل بخشی از جنایات آنها است.
یکی از ضعیف ترین اپیزودهای شیطان وجود ندارد مرا ببوس است داستان مردی است که دخترش از خارج به ایران باز می گردد. مرد که مامور اعدام بوده به علت سرپیچی از اجرای حکم، فراری می شود، او سعی داشته قاچاقی از ایران به خارج از کشور فرار کند که موفق نمی شود و همسرش کشته می شود و ناگزیر دخترش را به خارج از کشور نزد یکی از دوستانش می فرستد و دختر پدر واقعی خود را نمی شناسد، رسول اف در این اپیزود سعی دارد جو ایران را امنیتی و مسموم نشان دهد و سیستم قضایی را بیمار نشان دهد که مرد خانواده را که حاضر نشده چهار پایه زیر پای اعدامی ها را در اوائل انقلاب خالی کند دچار سرطان می کند و کانون خانوده اش از هم می پاشد.
کلیت داستان حول محور ضدیت با قوانین و سیستم قضایی است و کارگردان سعی دارد جنایات گروهک ها را با پوششی ضعیف از عواطف و احساسات در ذهن مخاطب و تحریف تاریخ نه چندان دور تطهیر کند.
ای کاش یک مقدار سینما در این فیلم وجود داشت ولی شما نه فرم می بینید و نه فیلمنامه ای ، بازی های سطح پایین مانند دختر کارگردان باران رسول اف که بازی ضعیف او اپیزودچهارم را ضعیف ترجلوه می دهد.
جشنواره برلین در چند مقطع با انتخاب فیلم های ضد ایرانی بی ارزش سعی در به شهرت رساندن کارگردان ها وجریان سازی در ایران بوده است مانند انتخاب فیلم آفساید و پرده و تاکسی ساخته جعفر پناهی که جشنواره را به جولانگاه اپوزوسیون جمهوری اسلامی تبدیل کرده است و امسال با انتخاب فیلم شیطان وجود ندارد اثر محمد رسول اف که به تهیه کنندگی شبکه آلمانی زد دی اف ساخته شده بود جشنواره برلین با گستاخی به حمایت از جنایات گروهک های مسلح تجزیه طلب و منافقین پرداخت .
هدف فیلم که ایجاد شک و شبهه در ذهن مخاطب و دروغ پردازی علیه سیستم قضایی است در اپیزود چهارم بیشتر نمایان است، در شرایطی که در پایان سال جاری قوه قضاییه عفو 10 هزار نفر زندانی را اجرا می کند، این موضوع مهم در هیچ رسانه خارجی انعکاس داده نمی شود و آنها صرفا به دنبال فیلم هایی هستند که قصاص را زیر سوال ببرند یا به اپوزوسیون کمک کند، جشنواره برلین در 2020 حتی به سینما نیز اهمیت نداده بلکه سیاست را اولویت اول انتخاب خود قرار داده و فیلمی که دارای ضعف های فیلم نامه ای و میزانسن است را لایق دریافت جایزه خرس برلین می داند سیاست های نخ نمای جشنواره برلین تعارض خود را با نظام جمهوری اسلامی بیش از پیش نمایان کرده است .